خزان جاری (۲)

 

سلام

 

 اه

دیگه از دست ادا و اطوارای این بلاگ آسمونی داره حالم دگرگون می شه !!!

یه پستی رو که توی بلاگفا یکجا پابلیش کرده بودم

اینجا مجبور شدم چهار تیکش کنم !!!

اینم تکه های باقی موندش :

 

دوم : مسیح و نفس کیوونی ( اماره ) ؛

 

 

خداییش این نفس اماره هم عجب بلائیه تو وجود آدما ها !

لازمم نیست که حتما مسیح واقعی باشی تا آخرین وسوسه به سراغت بیاد

حتی اگه مسیح

و بازم حتی اگه از نوع عادیشم باشی

از وساوس شیطانی نفس کیوونی در امان نیستی

...

چهار شنبه ی هفته ی پیش ؛

روزنامه ی شرق یه تیتر داشت که الان درست یادم نمونده

ولی مضمونش تو این مایه ها بود که از قول سخنگوی قوه قضاییه که وزیر دادگستری هم هست نوشته بود مدعی العموم قضیه ی هاله ی نور رو پیگیری می کنه ...

 

پرانتز باز :

همین اول کاری این نفس نا به کار شروع کرده به اذیت کردن

اگه شمام با خوندن اون دو سه خط عادی به این فکر  افتادین که می شه این طور استنباط کرد که ایشون دو شغله هستن باید بگم که سخت در اشتباهید و گرفتار وسوسه های شیطانی نفس کیوونی خودتون !!

 

بازم یه پرانتز کیوونی دیگه باز :

امیدوارم پس فردا مسیح عادی متهم به توهین به نفس اماره نشه و نگن چون نام این نفس در آیات و روایات اومده نباید بهش بی احترامی کرد و این حرفا

آخه درسته که شیطون دیواری نداره و هر چی دلت بخواد مجازی بهش بگی

ولی وقتی قرار باشه یکی محکوم به کوبیده شدن مشت محکم به دهانش بشه هر بهونه ای ممکنه براش تراشیده بشه ...

 

پرانتز دومیه بسته

می ریم تو پرانتز اولی :

بله می گفتم

دو شغله بودن یکی از اون تعابیریه که حرف و حدیث در بارش زیاده و هر کسی نباید به خودش و عقل ناقصش و نفس کیوونی اجازه ی عبور از خطوط قرمز حریم اونو بده و بدون تسلط کافی بر علوم خاصی سعی کنه که در بارش اظهار نظر کنه

خب

مسیحم که تخصصی در هیچ زمینه ای نداره و اصولا نباید تو هیچ حریمی وارد بشه

پس مثل همیشه بدون این که بخوام نظری کارشناسانه بدم نظر عادی خودمو می نویسم

اونم من باب ادای تکلیف و زدن مشت محکمی به دهان نفس کیوونی خودم

 

آره

جونم برات بگه که چشمها را باید شست ، جور دیگر باید دید

این بنده خدا هایی که می بینی در ظاهر چندین سمت دارن

به هیچ وجه مشمول تعبیر چند شغله بودن نیستن

چرا ؟

چون اونا در واقع یه شغل دارن

که سمتهای گوناگونشون از همون یه شغل ناشی می شه

اگه گفتی چیه اون یه شغل ؟

چی ؟

نه دیگه

قرار نیست هر چی تو می گی منم اینجا بنویسم

دارم جدی باهات بحث می کنم ای نفس نابکار !

شغل اصلی اونا    ادای تکلیف   نام داره

خب

در راستای انجام وظایف سازمانی در چنین شغلی

گاهی ممکنه یه نفر مجبور بشه زحمت چندین  ( و یا شایدم بیشتر ! ) پست جورواجورو همزمان تقبل کنه

و این موضوع هیچ تداخلی با ممنوعیت تعدد مشاغل نداره

هان ؟؟

چیه ؟

کم آوردی نفس کیوونی ؟

برو واسه خودت ...

تازشم

این که وزیر دادگستری سخنگوی قوه ی قضاییه هم باشه برکات زیادی داره که الان وقت گفتنش نیست

 

اون پرانتز اولیه هم بسته

بریم سراغ بحث اصلی :

بله

می گفتم

ایشون فرمودن که رئیس جمهور ]ی اسلامی[ از مقاماتیه که اگه اهانتی به ایشون بشه مدعی العموم موضوعو پی گیری می کنه

و ظاهرا قراره با این استدلال قضیه ی هاله ی نورانیو پی گیری کنن

خدا عمرشون بده

البته اولش این نفس کیوونی وسوسه کرد که لابد می خوان کسی رو که گفته هاله رو دیده بگیرن و تنبیهش کنن

اما با خوندن متن خبر متوجه شدم که نه بابا احتمالا می خوان ببینن کی اون فیلم کذایی رو ساخته (؟) و توزیعش کرده تا اونو تحت پیگرد قرار بدن

هر چند که بازم این نفس کیوونی هی وسوسه می کنه که نه بابا

تو اون جمع که غریبه نبوده

احتمالا قراره هر کیو که حرفی از هاله بزنه پی گیریش کنن !!

...

اما اینا مهم نیست

نکته ای که برای مسیح تو این ماجرا مهم بود

باز شدن چشمان نفس لوامه ( همون وجدان شیر فرهادی ) بود

مسیح عادی در این جا اعتراف می کنه که در طول نه سال گذشته در باره ی قوه ی قضاییه خیلی خوب و منصفانه قضاوت نمی کرده

این بنده خداها در طول هشت سال ریاست جمهوری خاتمی چه زحمتها که نکشیدن برای پی گیری بی  سر و صدای کسانی که در تریبونهای علنی و بعضا رسمی هر چی از دهنشون در اومد به اون سید خندان که رئیس جمهور هم بوده گفتن

تازه اونم بدون ذره ای هیاهو و تبلیغ و جار و جنجال

به نحوی که هیچ کس ( یا حد اقل هرکسی ) تا حالا از این موضوع خبر نداشته

خب

درسته که ظاهرا و در نظر نفسهای کیوونی ، این پی گیریا نتیجه ای در بر نداشته

ولی امیدوارم که قبل از روشن شدن نتیجه ی پی گیریهای اهانتهای ناجوانمردانه ای که به رئیس محبوب جمهوری اسلامی فعلی (!) می شه ( مثلا همین هاله ی نور و تهمت (؟!!) دست داشتن تو ماجرای گروگانگیری سفارت ( ‌لانه ی جاسوسی سابق ) آمریکا و ... ) نتیجه ی پی گیریهای مجدانه ی نه ساله ی اهانتهایی که به رئیس جمهور محبوب قبلی ایران شد هم منتشر بشه تا دیگه این نفوس کیوونی نتونن ابراز وجود کنن و زحمات قوه ی قدرتمند و بی ادعای قضائیه رو زیر سوال ببرن ...

البته واضح و مبرهن است که تعیین مصادیق توهین و اهانت نیز با هر کسی نیست و در این نوع قضایا تشخیص مدعی العموم از شروط اساسی محسوب می شود ( یه مشت دیگه خورد تو چونت نفس کیوونی ؟؟!! ) حالا بازم وسوسه کن ...

...

..

.

 

سوم :  نرگسی ؛

 

همون طور که قبلا گفتم

توی مدتی که به سرم زده بود وبلاگنویسی رو ببوسم و بذارم کنار

گذارم به پرشینلاگ مرحوم افتاد

همون دهکده ی ییلاقی باصفایی که ورود به اونجا باعث شد بازم پایبند نوشتن بشم

خب

مشخصه که چی می تونه یه موجود عادی رو پای بند کنه

درسته

محبت و صفا

تو همون بدو ورودم به محیط پرشین لاگ

با دو قطب بزرگ اون محیط آشنا شدم

فرسان

و

نرگسی

البته پرشین لاگ اصلا دو قطبی نبود

اون دهکده ی زیبا قطبهای زیادی داشت

مثل پاییزان

یا امیدوار

یا پینکی

یا ...

ولی مسلما لطف و محبت این دو قطب بیبشترین تاثیرو داشت در موندگار شدن مسیح تو اون شرایط نامناسب

خب

از عنوان این قسمت معلومه که الان نمی خوام در مورد آقا فرسان بنویسم

پس نوبت اول مال نرگسیه

دوست داشتم تو این پستم

می تونستم حق مطلبو در مورد این بانوی هنرمند و بزرگوار ایرونی ادا کنم

اما

الان هم خیلی خستم

و هم در کل بضاعت این کارو در وجود خودم نمی بینم

 

پس فعلا چند خط مختصر برای آشنایی دوستان عزیز از جان غیر پرشین لاگیم در مورد ایشون می نویسم

تا بعد ...

 

اکثر پرشین لاگیای دوست داشتنی این اطلاعاتو در مورد نرگسی می دونن و بنا بر این فکر نمی کنم که ایشون از نوشتنشون تو وبلاگ عادی مسیح ناراحت بشن

اما اگه این طور شد مسیح آماده ی ویرایش این قسمت خواهد بود :

 

نرگسی یه بانوی موفق ادیب ادب دوست مسلمون ایرانیه که با 41 سال سن و سه فرزند دختر دو مدرک کارشناسی داره و شاعر توانایی هم هست گاهیم کارهای مطبوعاتی انجام می داده که فعلا تعطیلش کرده ...

 

نوشته های این استاد گرامی تو محیط پرشین لاگ از اون دست ، نوشته های بود که مسیح از خوندنشون سیر نمی شد و الانم تو بلاگفا داره کار نوشتن متنهای قشنگشو ادامه می ده

 

امیدوارم اگرم پرشین لاگ بازگشایی نمی شه حداقل راهی پیدا بشه که نوشته های ارزشمند نرگسی و سایر دوستان بسیار عزیزی که تو اون محیط آثار ارزشمندی رو خلق کردن در اختیار همه قرار بگیره

 

از ابتدای آشنایی مسیح با نرگسی که در بدو ورودم به اون محیط حادث شد همیشه مرهون الطاف و تشویقها و راهنماییهای ارزشمند و بزرگوارانه و استادانه ی این بانوی ایرونی بودم و هستم

 

اینم بگم که دو تا از دخترای نرگسی هم مثل خودش هم شاعر هستن و هم وبلاگ دارن

و جالبه که بدونیم رویا که توی وبلاگ آفرودیت شعرای قشنگشو می نویسه 8 سال بیشتر سن نداره

 

شرمندم که الان چیز بیشتری رو نمی تونم در باره ی ایشون اضافه کنم ولی مراجعه به وبلاگ ارزشمندشون برای هر صاحب ذوقی می تونه جذاب باشه

 

امیدوارم تو پستای بعدیم بتونم سایر دوستای عزیز پرشین لاگیمو مثل عاکف گرانمایه ،‌ کسرا ، امیدوار ، پاییزان ، پینکی ، خراباتی ، صهبا ، الهام ،‌ فرسان ، میلاد و بقیه ای که تعدادشون خیلی زیاده و بعد از این بی خوابی نمی تونم همشونو نام برم به مرور معرفی کنم

 

...

 

 

  

  

سیزدهم : زن ایرونی ؛

 

مدتهاس که در باره ی زن ایرونی ننوشتم

امشب می خوام یه مطلب دستگرمی بنویسم

تا بعد دوباره شاید دوباره نوشتن مطالب زن ایرونی رو ادامه دادم

اینم بگم که متاسفانه

اصلا یادم نیست این زن ایرونی

چندمین زن ایرونیمه

باید برم تو آرشیوم و بعدا شماره شو پیدا کنم و بنویسم

...

روزنامه شرق چارشنبه ی این هفته

از قول یکی از خانومای نماینده ی مجلس شورای اسلامی نوشته بود :

اگر فوتبال بانوان باشد ماهم کف می زنیم ،

ولی اگر درآنجا آقایان هم باشند که ما را ببینند ،

عشق کنند و رعشه پیدا کنند ، (!!)

جیغ بزنند و نشئه شوند ، (!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟)

به اعتقاد من گناه دارد و نباید شرکت کرد ،‌

چرا که منجر به مریض شدن آقایا ن می شود . !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

خب

خدا وکیلی

سند از این محکمتر در مظلومیت و تحت سلطه بودن مرد ایرونی می شه پیدا کرد ؟

...

 بذار قیچیش کنم که این نفس نا به کار کیوونی بد چیزایی داره القا می کنه ...

...

 

 

 

چهاردهم : خود سانسوری  ؛

 

این پست بیست و دو قسمت بود اولش

ولی چند قسمتش پاک شد

...

... 

 

 

پانزدهم : جدی جدی اومدی تا اینجا ؟؟!!! ؛

 

می دونم که حداقل برای اولین باری که تا اینجا پایین اومدی متنمو کامل نخوندی

خب

حق داری

آخه همه که مثل مسیح مخشون با پارک وجه اشتراک نداره که ...

اما توصیه می کنم برای خوندنش زیاد عجله نکنی

آخه مسیح ممکنه حالا حالا ها ننویسه

یعنی ممکنه تا یه مدت به دلیل مشکلات خفنی که گفتنشون آسون نیست ماهی یکی دوبار بیشتر آپدیت نکنم

پس نگران نباش

اگه به پرت و پلاهای عادی مسیح احساس علاقه می کنی

بذار سر فرصت

شبی یکی دوتا از این قسمتا رو بخون و هر وقت که گذارت به این طرفا افتاد اگه قابل دونستی نظرتو در موردش برام بنویس

 

J

 

آخیش

تموم شد ...

 

 

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه ی عشق ، تر است

 

(...)

  

 

سربلند بمونیم و ایرونی

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد